مطالب ادبی
چند سال بيشتر
فرزندم، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين.
براي پرواز موقعيت هاي بيشتري داشتم و بيشتر هم زمين خوردم.
معنياش اين نيست که عاقلترم ...
معنياش اين است که بيشتر سختي کشيدهام.
فرزندم، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين.
فرزندم، من در جادههاي بيشتري قدم گذاشتهام ... فقط همين.
از دويدن خسته شدهام در حالي که تو تازه خزيدن را ياد ميگيري.
به سمت جايي ميروي ...
که من آنجا بودم ... و ميدانم که در آنجا خبري نيست.
فرزندم، من چند سال بيشتر از تو تجربه دارم ... فقط همين.
حالا که خداحافظي ميکني پسرم، هيچ وقت از حرفت برنگرد.
بايد پرواز کني، براي اينکه عقابهاي جوان صدايت مي زنند.
و روزي، وقتي پا به سن گذاشتي، به يک جوان لبخند ميزني.
و به او ميگويي، فرزندم، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين.
فرزندم ، من چند سال از تو بزرگترم ... فقط همين.
ميگويي، براي پرواز موقعيتهاي بيشتري داشتم و بيشتر هم زمين خوردم.
معنياش اين نيست که عاقلترم ...
معنياش اين است که بيشتر سختي کشيدهام .
فرزندم، من چند سال بيشتر از تو تجربه دارم ... فقط همين .
http://www.p30data.com/
نظرات شما عزیزان:
+ نوشته شده در جمعه 6 فروردين 1400برچسب:مطالب ادبی,چند سال بیشتر,نامه مادر به پسرش,فرزندم، من چند سال از تو بزرگترم ,,, فقط همين,, ساعت 15:19 توسط آزاده یاسینی
|